کد مطلب:161767 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:244

عاشورا با نگاه ثبوتی
با این مقدمه اندكی دراز دامن به موضوع اصلی این نوشتار می رسیم كه تحلیلی خاص از زندگی معصومین بالاخص حسین بن علی علیه السلام است. و آنچه در این مقام عرضه می شود، اختصاصی به آن حضرت ندارد و می تواند تمامی معصومین علیهم السلام را دربرگیرد. حسین بن علی علیه السلام نیز یكی از انوار خمسه طیبه است كه زندگی پرحادثه و پرفراز و نشسب این بزرگمرد عالم اسلام و پرچمدار آزادگی با همین دو وجهه قابل بررسی و تحلیل است.

باید ابتدا روشن نمود كه نگاه ما به آن حضرت چگونه است؛ اثباتی یا ثبوتی؛ به این معنی كه آیا معتقدیم سراسر زندگی آن حضرت با الهام از وحی و با استفاده از قدرت و اطلاعات غیبی و غیربشری تحقق یافته است و یا این كه چنین تحلیلی را


در سراسر زندگی آن حضرت معتقد نیستیم. اعتقاد اول، تمامی حركات و سكنات آن بزگوار را در طول حیات. رازآلود و دست نایافتنی خواهد كرد و همانند دریافت و تفسیر واقعی وحی و یا معجزات و كرامات آنها، غیرقابل تقلید و نمونه برداری.آنچه از زندگی و شرح آن نصیب ما خواهد شد، شنیدن و گفتن مجموعه حوادث و وقایعی است كه هیچ مسوولیتی را برای ما دربر نخواهد داشت و حتی هدایت آمیز نیز نخواهد بود. تنها نكته گفتنی آن است كه شهادت آن بزرگوار و اسارت اهل بیت او برای بخشوده شدن گناه محبان آن حضرت بوده و مهمترین وظیفه ما اظهار ارادت و مویه بر مصائب آن بزرگوار است! حوادث و وقایعی كه با محوریت سیدالشهداء علیه السلام بوجود آمده، همه از پیش تعیین شده و خط روشنی است كه همه حوادث آن مستقیما از جانب وحی ترسیم شده و با دست مبارك آن حضرت تحقق می یابد. بنابراین اهداف و اغراض این قیام در دایره فهم و درك افراد عادی نیست و ابزار و وسایل بكار رفته در آن، در اختیار همه كس قرار نخواهد گرفت. بنابراین برای آن نمی توان نمونه بشری ساخت. با این نگاه، هر گونه توجه به اهداف بشری برای قیام آن حضرت، بی معنی و انحراف خواهد بود. به عبارت دیگر: توجه به فلسفه شهادت و قیام آن حضرت به معنای تنزل و تحریف در آن است، و صرفا آنچه از نقل حوادث عاشورا منظور خواهد بود، اظهار ارادت و محبت و مویه بر آن حضرت است. و دست یافتن به فلسفه و هدف این قیام، از حد و اندازه عقول بشری خارج است و همانند وحی و یا معجزات و كرامات آنها، غیرقابل تقلید و بهره برداری بشری. عاشورا برای این كه مردم از آن الهام گیرند، و آن را الگو سرمشق زندگی خویش سازند، و یا از آن در مسیر انجام وظایف خویش در دنیا و حوادث زمان خود بهره بردارند، بوجود نیامده است؛ بلكه حادثه ای است با اهداف و منظورهای الهی و با استفاده از توان و قدرت ثبوتی آنان كه كسی را امكان الگوبرداری از آن نخواهد بود! این تحلیل را با روایاتی نیز می توان تقویت كرد. این گفته امام علیه السلام كه «انا قتیل


العبرة» [1] من كشته اشكم، مویه كردن و عزاداری را تنها هدف شهادت و تنها وظیفه محبان و موالیان خواهد ساخت و روایات «من بكا او ابكی او تباكی وجب له الجنة» - اگر بدون روشن نمودن منظور اصلی آن باشد - در راستای تقویت همین تحلیل قرار خواهد گرفت.


[1] كامل الزيارات، ابن قولويه، ص 108؛ با اين دنباله كه «لا يذكرني مومن الا استعبر» اين روايت را مي توان به گونه اي ديگر نيز معني كرد و «العبره» را «العبره» خواند.